نصیحت


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



 
 
این روزها آدمها انگار بدست هم پیـــر میشوند نه به پای هم 
 
 

 
صاحب دلى،براى اقامه نماز به مسجدى رفت.
نمازگزاران،همه او را شناختند؛
پس،از او خواستند که پس از نماز،بر منبر رود و پند
گوید.پذیرفت.
نماز جماعت تمام شد.
چشم ها همه به سوى او بود.
مردصاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست.

بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود.آن گاه خطاب به جماعت گفت:

مردم! هر کس از شما که میداند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد،برخیـزد!

کسى برنخاست.
گفت:
حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است،برخیزد! باز کسى برنخاست.

گفت:

شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛

اما بـرای رفتن نیــز آماده نیستند.





:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه , ,
:: بازدید از این مطلب : 931
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 15 مرداد 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com