قرآن چگونگی زندگی و آداب دینی او را به طور مفصل بیان نکرده است، ولی در ۳۰ آیه قرآن از او بحث کرده است و بیان کرده است که بسیار صادق و صابر بوده است و نزد خداوند مقام بالا و والایی داشته است.
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقاً نَّبِیّاً.(مریم/۵۶)
و در کتاب (آسمانی قرآن) از ادریس بگو. او بسیار راستکار و راستگو و بود.
(ای پیامبر به وسیله وحی آسمانی از اخلاق و احوال حضرت ادریس آگاهی پیدا کن و بدان که همانا حضرت ادریس پیامبری بسیار راستگو و بلند مقام بوده است.)
بعضی از علمای تفسیر و مؤرخین نوشتهاند و روایت کردهاند از آنجا که جد بزرگ او «حضرت شیث» یک شخصیت بسیار متدین و دارای حسنات و کمال و جمال بوده است،مردم از هر طرف،از شرق و غرب و شمال و جنوب او را با آوردن هدایایی زیارت میکردند و از او میخواستند که برای رفع نیازها و گرفتاریهایشان دعا کند.بعد از آنکه حضرت وفات فرمود،مردم دیگر این رابطه را قطع کردند و خاندان و فرزندانش از قطع این هدایا بسیار ناراحت شدند. شیطان فرصت را غنیمت شمرد و به درون آنها رخنه کرد که اگر شما مجسمه جد بزرگتان را بسازید و در منزل خودش آن را نصب کنند،این زیارت و آوردن این هدایا قطع نمیشود،آنها هم فریب خوردند و به این کار اقدام کردند و در نتیجه این کار بد و شرکآور بتپرستی رواج یافت در این موقع که حضرت ادریس در بابل اقامت داشتند،خداوند به وسیله حضرت جبرئیل برایش وحی فرستاد و به عنوان پیامبر مبعوث گردید.
حضرت ادریس؛ کسانی را که از شریعت الهی منحرف و روی گردان شده بودند و به شرک و بتپرستی روی آورده بودند،هدایت کرد و آنها را از این کار شرکآمیز برحذر داشت ولی سرانجام اکثر آنها از پیام او سرپیچی کردند و عده کمی از او اطاعت کردند.
حضرت ادریس؛ با پیروان خود از بابل خارج شدند و به طرف مصر حرکت کردند، در آنجا مردم را به خداپرستی و انجام کارهای نیک و پرهیز از کارهای بد و بتپرستی دعوت کرد.
حضرت ادریس؛ با وجود داشتن رتبه پیامبری،دوزندگی و خیاطی را شروع کرد و اولین کسی بوده است که به این کار اقدام کرد و دوزندگی را به دیگران یاد داد.
روایت شده است که روزی حضرت عزرائیل از خداوند اجازه خواست که آرزو دارم حضرت ادریس را زیارت کنم،خداوند او را اجازه داد.
حضرت عزرائیل با اراده الهی به صورت یک انسان درآمد و مهمان حضرت ادریس گردید هنگام آوردن غذا ازخوردن آن خودداری کردو تاسه روز به این ترتیب حضرت عزرائیل ازخوردن و آشامیدن پرهیز کرد.روز سوم حضرت ادریس از او سؤال کرد نام تو چیست؟و تو چه کسی هستی؟ گفت: من عزرائیل هستم و گفت:من از خداوند اجازه گرفتم که ترا ببینم و مدتی با تو همنشین و رفیق باشم.حضرت ادریس؛گفت:من هم قبول دارم،به آن شرطی که مرا بمیرانی و بعداً مرا زنده کنی تااینکه بدانم رنج جان دادن تا چه اندازه است و درنتیجه بیشتربه عبادت و پرستش خداوندبپردازم،از غیب ندائی از طرف خداوند آمد که درخواست حضرت ادریس؛را به جای آور، حضرت عزرائیل با اراده و اجازه الهی جان او را گرفت و او را بمیراند و بعداً او را زنده کرد.
عزرائیل از او سؤال کرد که احوال جان گرفتن را چگونه دیدی؟ حضرت ادریس؛ جواب داد که رنج جان گرفتن مانند این است که در حالت زنده بودن کسی پوست انسانی را از بدنش جدا کنند.
بعداً حضرت ادریس؛با حضرت عزرائیل پیمان اخوت بستند.حضرت ادریس؛از او خواست که او را به آسمان ببرد.با اجازه و اراده خداوند او را به آسمان برد.درآنجا حضرت ادریس فرمود میخواهم که جهنم را ببینم.حضرت ادریس جهنم را نگاه کرد.
بعداًحضرت ادریس؛گفت:میخواهم که بهشت را نیز ببینم،بهشت راهم نگاه کرد و داخل بهشت شد.حضرت عزرائیل گفت: چرا بیرون نمیآیی؟ حضرت ادریس؛جواب داد؛خداوند فرموده است:
وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَّقْضِیّاً. (مریم/۷۱)
همه شما(انسانها بدون استثناء) وارد دوزخ میشوید (مؤمنان برای عبور و دیدن،و کافران برای دخول و ماندن). این امر حتمی و فرمانی است قطعی از پروردگارتان.
و خداوند میفرماید:
لاَ یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِینَ. (حجر/۴۸)
در آنجا خستگی و رنجی بدیشان نمیرسد، و از آنجا بیرون نمیگردند.
درحالی که به آسمان بلندشد درسن ۳۶۵سالگی بود.حضرت ادریس؛اولین کسی بودکه نوشتن با قلم را به دیگران آموخت و اولین کسی است که خیاطی را به مردم آموخت و اولین کسی بود که به علم نجوم و ستارهشناسی،ریاضیات و اسلحهسازی آشنایی داشت و اولین کسی بود که برای سنجش اشیاء دستگاه میزان را ساخت.
از بحث ادریس علیه السلام چند پند و اندرز نتیجهگیری میشود:
۱.هر کس از عبادت خدا و خدمت به خلق سرباز ندارد پیش خداوند محبوب و ارزشمند میگردد.
۲.هر کس خدا را عبادت کند، از کرم و رحمت خداوند محروم نمیگردد.
۳.انسان به اندازه ممکن باید برای استفاده از دنیا و به دست آوردن و زمینه فراهم کردن طاعت خداوند تلاش و سعی نماید.
۴.حضرت ادریس میفرمود: نیکی با بندگان خدا و مردم بالاترین شعار تشکر و سپاس از خداوند است.
---------------------------------
مؤلف: استاد محمّد شلماشی
مترجم: احمد نوربخش
:: موضوعات مرتبط:
داستان کوتاه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 357
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1